یا حق
سلام
گاهی اوقات آدم اینقدر خوشی زیر دلش می زنه که گیر می ده به چیزهای کوچیکی که تو زندگی های دیگه از بس مشکلات بدبختی هست اصلا به این موارد توجهی هم نمی کنند.
ای داد...
یه موقع هایی می ترسم می گم نکنه خدا رهام کرده به حال خودم.
وقتی می گردم تو زندگیم تا بخوام یه چیزی رو به عنوان مشکل پیدا کنم از خیلی از اطرافیانم خجالت می کشم. خجالت می کشم اصلا در کنارشون زندگی کنم.
شاید چیزی که تو زندگیم خیلی برام سخت میاد دوری از خانوادم باشه که خیلی خیلی خیلی برام سخته ولی وقتی می بینم به خاطر همین دوری و هجرت چه نعمت هایی خدا بهم داده و به خاطر همین هجرت خدا چقدر بیش از گذشته زمینه های خدمت به خلقش رو برام فراهم کرده خدا خدا می کنم که خدا شکوه ای رو که کردم نشنیده باشه.
گاهی احساس می کنم تو همه این سالها خدا داشته تربیتم می کرده برای اینجا و این موقعیت. تمام موقعیت های کاری که پیش روم گذاشته بود همه و همه برای این بوده که اینجا تجربه هاش رو به کار بگیرم و موفقت تر کار انجام بدم. هر چند گاهی تفاوت فرهنگ ها و روحیات خیلی سنگ تو کارم می ندازه اما بازم می بینم موفق ترم.
خدایا! مبادا همین ها هم مشغولیت هایی باشه که شیطان برام درست کرده، می گن شیطان گاهی می یاد انسان رو به مستحبات مشغول می کنه تا انسان از واجبات باز بمونه.
ااااااااااااااااااااااااااااااای خدا!
فقط شکرت...
شکرت که در هر وضعیتی بهترین موقعیت رو برام رقم زدی...
شکرت که حتی وقتی به کسی هم می گم مشکل دارم باور نمی کنه و فکر می کنه دارم بازی میکنم...
شکرت که تا زیر سایه پدر و مادر بودم بهترین پدر و مادر رو نصیبم کردی الان هم بهتری همسر و همراه رو در کنارم گذاشتی که هر جایی هم از پا افتادم او بلندم کرد و نذاشت در جا بزنم...
الهی شکرت...