سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دانش می جوید، خداوند روزیش را به عهده می گیرد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

عطر نماز

یا حق

سلام

حالم خوب نیست، یه جورایی خسته ام، غافلم، از خودم، از دنیا، از اخرتم، از خدا حتی از زندگیم.

یه هفته ای هست که به اندازه روزای هفته یا خبر مرگ بهم رسید یا خبر طلاق.

اما اخری بد جور اوضام رو به هم ریخت.

تهران که بودم هم دوستم بود هم همسایه واحد پایینیمون هم خانواده همکار بابا همسال خودم بود اما چند ماهی بزرگتر. همه می گفتن خیلی شبیه به هم هستیم.

عکس های عروسیمون رو که کنار هم می زاشتیم با نگاه اول نمی شد تشخیص بدی کی به کیه.

اما...

مریض بود.

سرطان داشت، قابل درمان بود و خوب شده بود. خیلی خوشحال بودیم که خوب شده. خیلی خوشحال بودیم چون خیلی دختر خوبی بود.

خیلی مهربون بود اینقدری که گاهی دلم فقط و فقط برای مهربونیش تنگ می شد. با اینکه مریض بود و از درد گاهی تا نزدیک های صبح بیدار بود و دم دمای اذون خوابش می برد اما رو نماز اول وقت صبحش خیلی حساس بود.

خیلی دوسش داشتم. اینقدری که مامان اینا جرات نمی کردن خبر مرگش رو بهم بدن.

مرگ مریم باعث شد خیلی برم تو فکر. شب تا صبح اشک ریختم اما نه به خاطر مریم به خاطر خودم به خاطر حال و روزم به خاطر زندگیم به خاطر غافلیم به خاطر همه چیز

مرگ مریم باعث شد باقی خبرهای مرگ و طلاقی هم که شنیده بودم رو تازه جلوی چشمام بیارم و تحلیل کنم

خدایا!

همه چیز داری بهم می دی، اما چرا؟

منی که اینقدر ناشکرم، اینقدر خطا کارم، اینقدر قدر نشناسم، چرا می دی؟

چرا می خوای پیمونم رو پر کنی

مردم چه مشکلاتی دارن و من ...

دور و بریام ارزو دارن جای من باشن و من...

خیلیا می خوان مثل من بازم عمرشون به دنیا باشه و من ...

من بدم

می دونم

خیلی بد

خیلی خیلی خیلی بدم

از خودم بدم میاد

داغونم




عطر نماز ::: چهارشنبه 85/7/19::: ساعت 12:17 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 11


کل بازدید :111794
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<